پیشنهاددهنده بودن وزارت بهداشت که خود بانی سلامت شهروندان است جای شگفتی داشت. هرچند بعدها گفته شد که فکرهایی برای قهوهخانهها دارند ولی در این یکسال قهوهخانهداران دود فروختند و مردم عادی آن را به جمعهای خانوادگی خود راهدادند. مصرفکنندگان مواد دخانی در بدترین حالت در کشور 9میلیون نفرند، چه چیز باعث میشود که مخالفت مردم به سیگار به یک صدای اعتراض اجتماعی تبدیل نشود. در اینباره گفتوگویی با دکتر محمدمهدی گلمکانی، مدیرکل سلامت شهرداری تهران انجام دادهایم که میخوانید.
- بهنظر شما چرا قهوهخانهدارها توانستند حریف وزارت بهداشت شوند و قهوهخانه را از لیست اماکن عمومی حذف کنند؟ چرا وزارت بهداشت کوتاه آمد؟
بهنظرم هنوز به این باور نرسیدهایم که مسئله سلامت بایستی جزو برنامهها و اولویتهای اصلی سازمانها باشد. فکر میکنم در آن زمان به تشخیص افراد دولت، انتخاب بین بد و بدتر بوده است. در آن زمان تصمیم بر این شد که با حذف قهوهخانهها از اماکن عمومی آنها را از امرار معاش محروم نکنند. البته متولیان امر گردشگری نیز بر تاریخی بودن قهوهخانهها و فروشقلیان در آنها تاکید کردند. من فکر میکنم متولیان امر اعتقادی به امر سلامت افراد جامعه ندارند.
هیچ توجیه منطقی ندارد که ما سرمایههای انسانی کشور را به بهانه امرار معاش یک عده به خطر بیندازیم. اگر به صرف امرار معاش یک عده بتوان سلامت عمومی جامعه را به خطر انداخت، فروشندگان موادمخدر که سود بیشتری نسبت به فروشندگان قلیان به دست میآورند؛ چرا به آنها اجازه فعالیت نمیدهیم؟ عدم درک صحیح منافع سلامت برای جامعه باعث اتخاذ تصمیمهای اشتباه میشود. بهنظرم بایستی این مسئله مورد بازنگری قرار بگیرد. کما اینکه معاون وزیر کشور چندی پیش اشاره کرد که برنامههایی برای عرضه قلیان در قهوهخانهها دارند.
- درصورت حذف قلیان از قهوهخانهها آنها به چه گزینههای اقتصادی دیگر میتوانند فکر کنند؟
بهنظر من قهوهخانهها میتوانند به تهیه و ارائه دمنوشهای گیاهی روی بیاورند تا علاوه بر رونق کسب و کارشان برای سلامت شهروندان نیز کاری کرده باشند. برای مبارزه با دخانیات فقط نباید به قهوهخانهها اکتفا کرد. فرایند فروش سیگار در سوپرمارکتها هم بایستی تغییر کند. فروش سیگار در این مغازهها توجیه اقتصادی ندارد و نمیتواند منبع مالی پایداری باشد. بسیاری از فروشندهها معتقدند حتی اگر سیگار هم نفروشند، درآمد خوبی دارند. حذف سیگار از سوپرمارکتها میزان اعتماد خانوادهها به آنها را هم بالا میبرد. من اگر بدانم که بقالی محل سیگار نمیفروشد با خیال راحت فرزندم را برای خرید به آنجا میفرستم. این فروشگاهها با این کار مشتری بیشتری جذب میکنند.
- بنابراین، پیشنهاد راهاندازی قهوهخانههای ویژه زنان نتیجه طبیعی حذف قهوهخانهها از لیست اماکن عمومی است؟
بهنظر میرسد با دادن هرگونه مجوز به آنها و کوتاه آمدن در مورد خواستهایشان، فروشندگان مواد دخانی جریتر میشوند. لذا اصلا نباید با سلامت مردم شوخی کرد و بایستی بسیار جدی و منطقی با این عده بسیار کم برخورد شود. بسیاری از اعضای این صنف خودشان خبر ندارند که تحت کنترل افراد سود جو هستند. تجربه نشان داده است که آگاهسازی این افراد و به خصوص خانوادههایشان میتواند در این بین بسیار مؤثر باشد.
- در بدترین حالت ممکن است ما 10-9میلیون نفر مصرفکننده سیگار داشته باشیم، چه چیز باعث میشود که غیر سیگاریها که تعدادشان 10 برابر سیگاریهاست اعتراضشان به نتیجه نرسد؟
این موضوع به چند مسئله بستگی دارد. وقتی قبح یک امر خلاف و اشتباه از بین برود، برای مردم انگیزهای جهت مقاومت و مخالفت ایجاد نمیشود. وقتی مردم میشنوند که قلیان در قهوهخانه آزاد است، بستری برای مقاومت این صنف در برابر اعتراضات مردمی فراهم میشود ولی اگر قوانین و محیطهای حمایتی پشتیبان مردم باشند، اعتراض مردم نتیجه خواهد داد.
همانطور که حقوق شهروندی افراد جامعه در روزهای ماه رمضان در برابر نهی از منکری مثل روزهخواری حفظ میشود درباره موضوع دخانیات نیز بایستی چنین باشد. بهرغم وجود قانون صریح مبارزه و کنترل دخانیات، پشتیبانیها از مردم کمرنگ است. ما باید سلامت را جزو نیازها و اولویتهای اولیه جامعه بدانیم. به توصیه سازمان بهداشت جهانی، مسائل مربوط به سلامت جز با مشارکت همگانی بهجایی نخواهد رسید.
استراتژی شهرداری در بحث سلامت شهروندان بر اساس مشارکت همگانی است. پارکهای بدون دخانیات با همین تفکر ایجاد شده است تا بتوان با توجه به تابلوهای ممنوعیت استعمال سیگار از مردم در برابر اعتراضشان به سیگاریها دفاع کرد. کانون پیشگیری از دخانیات یکی از کانونهای شهرداری است که علاوه بر اقدامات نمادین مانند نصب پوستر سیگار نکشید و نخرید، تلاش کرده تا شرکتهای دخانیات به مدت یک هفته سیگار به بازار ارائه نکنند. بهنظر من مردم باید یاد بگیرند در مورد نیازهای اساسیشان با هم حرف بزنند.